در باب درگذشت آقای رفسنجانی
بسم الله
انا لله و انا الیه راجعون
عصر یکشنبه بود که خبر ناگهانی درگذشت حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ اکبر رفسنجانی، رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام منتشر شد. پس از انتشار این خبر، اولین چیزی که منتظر آن بودم، پیام تسلیت رهبر عزیز انقلاب بود و ساعاتی بعد انتظارم به سر رسید و پیام تسلیت حضرت آقا از سوی دفتر ایشان منتشر شد. پیام آقا حقیقتا عالی و متعادل بود. اگرچه برخی شخصیتها (طبق خصلت رایج مرده پرستی در میان عوام ایرانی) به بیان تعریف و تمجیدهای مبالغه آمیز از آن مرحوم پرداختند، اما پیام حضرت آقا عاری از هر گونه افراط و تفریط بود و مشابه پیام تسلیتی که ایشان برای درگذشت آقای حسینعلی منتظری منتشر کردند، برای آقای رفسنجانی هم جانب انصاف و تعادل (و حتی بزرگواری و بزرگمنشی پدرانه) رعایت شده بود.
افراد مختلفی پیامهای تسلیت صادر کردند و به رویه رایج مرده پرستی ایرانیان، جانب عدل و انصاف را رها کردند و به تکریم و تمجیدهای مبالغهآمیز از آن مرحوم پرداختند. از آن جمله در یکی از برنامههای صبحگاهی صدا و سیما در روز سهشنبه که با دعوت از برخی مسئولین اسبق جمهوری اسلامی اجرا شد حتی به تصمیم شورای محترم نگهبان در رد صلاحیت آقای رفسنجانی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ حمله کرده و با اوصاف مبالغهآمیز از آن شخصیت تازه درگذشته، از دایره حق و حقیقت تجاوز کردند.
قطعا همان طور که در پیام تسلیت حضرت آقا عنوان شده، آقای رفسنجانی سوابق مجاهدت درخشانی در دوران پیش از انقلاب داشته که حتی تصور آن رنجها و شکنجههای دستگاه مخوف ساواک پهلوی برای من سخت و دشوار است؛ ایشان این سختیها را تحمل کرد و در کنار امام و نهضت تا روز پیروزی ایستاد و پس از پیروزی انقلاب نیز تا جایی که توان داشت مطابق نظر و اجتهاد خود به پیشرفت انقلاب و جمهوری اسلامی کمک کرد ... باشد که این سوابق جهادی برای ایشان مایه غفران و رحمت الهی باشد.
اما نباید درباره ایشان مبالغه کرد و آن مرحوم را یک الگوی تمام عیار از یک سیاستمدار انقلابی معرفی کرد ... نباید فراموش کرد عملکرد آقای رفسنجانی نه تنها بینقص نبوده، بلکه برخی از مشکلات جدی که امروزه گریبانگیر دستگاه جمهوری اسلامی است، ناشی از خطاهای بزرگ ایشان است ... از آن جمله نظریه «مانور تجمل» آقای رفسنجانی در دوران ریاستجمهوری ایشان است که منجر به فسادهای مالی مدیران دولتی شد و نمود امروزی آن همین پرونده «حقوقهای نجومی» است که موجب نارضایتی شدید مردم شده است ... و همچنین فضای بسته سیاسی در زمان ریاستجمهوری ایشان و عدم امکان نقد سیاستهای دولت وی، طی سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۵ که در نهایت همین سیاستهای غلط منجر به «نه بزرگ ملت» در «دوم خرداد ۱۳۷۶» و همچنین در «تیرماه ۱۳۸۴» شد.
یادمان نرود که جماعت تندرو و افراطی (به اصطلاح) اصلاحطلبان در نهادهای دولت اصلاحات و همچنین در مجلس افراطی ششم، انواع توهینها نظیر «اکبر شاه» و «عالیجناب سرخپوش» و غیره را طی سالهای ۷۶ تا ۸۳ نثار آقای رفسنجانی کردند و بعد ناگهان در سال ۸۴ شاهد جنبش «Hashemi-2005» بودیم! و مایه تاسف است که آقای رفسنجانی در آن سالها و پس از آن، آنقدر درایت نداشت تا دوستان و خیرخواهان واقعی خود را از کفتارها و لاشخورها تشخیص بدهد و همانها که بدترین توهینها را به رفسنجانی کردند، حالا برای او اشک تمساح میریزند و از زنده و مرده وی برای ضربه زدن به انقلاب سؤ استفاده کرده و میکنند ...
از خطاهای بزرگ ایشان در عرصه سیاست داخلی، عدم موضعگیری صریح و شفاف برعلیه معاندان و ضدانقلاب و عدم حمایت تمام قد و بیپرده از انقلاب و رهبری در تلاطمهای فتنه سال ۱۳۸۸ بود. همگان بخوبی میدانند که خانواده آقای رفسنجانی چه نقشآفرینی گستردهای در آشوبهای سال ۸۸ داشت و آخرین خطبه نماز جمعه آقای رفسنجانی را از یاد نبردهایم که به جای حمایت از قانونمداری و عمل به مر قانونی، توصیه به بدعتهای خطرناک کرد. هر چه حوادث و تلاطمهای فتنه ۸۸ پیش رفت و دشمنان امام و انقلاب بیپردهتر به میدان تقابل با نظام آمدند باز هم آقای رفسنجانی نه تنها حاضر نشد بیابهام از انقلاب و نظام و رهبری دفاع کند، بلکه تکیهگاهی برای فتنهگران شد و خانواده ایشان نیز هیزم جمعکن این آتش بود ...
اما در عرصه سیاست خارجی نیز ایشان خطاها و بیدرایتیهای جدی از خود نشان داد؛ از آن جمله میتوان به عهدنامه الجزایر ۱۳۵۹ ، ماجرای «مک فارلین» در سال ۱۳۶۵ ، عدم توفیق در دریافت غرامت هشت سال دفاع مقدس از دولت بعث عراق، و (در رأس همه) ماجرای آزادسازی گروگانهای آمریکایی در بند حزبالله لبنان طی سالهای ۶۸ تا ۷۰ نمونههایی از بیدرایتی و ضعف عملکرد آقای رفسنجانی در سیاست خارجی است.
و باز در سالهای اخیر هم نظرات کاملا مخالف نظر رهبری از سوی آقای رفسنجانی را فراموش نکردهایم ... بطور مثال وقتی دفتر آقای رفسنجانی از قول ایشان پیامی منتشر کرد که «دنیای فردا، دنیای گفتمانهاست، نه موشکها» با واکنش سخت رهبری مواجه شد و حضرت آقا این حرف را ناشی از جهالت یا خیانت نامیدند ... و همچنین حمایت تمام قد آقای رفسنجانی از مذاکرات مبتنی بر حسننیت با آمریکا و حمایت از روند غلط توافق زیانبار برجام، نمونههای دیگری از بیدرایتی ایشان در سیاست خارجی و زاویه پیدا کردن با خط اصیل امام و رهبری بود.
حتی در انتخابات خبرگان اخیر (اسفندماه ۹۴) زمانیکه رسانه دولتی انگلستان به مردم تهران توصیه کرد که به فهرست هاشمی رفسنجانی در انتخابات خبرگان رأی بدهند، حداقل انتظار یک اعلام برائت صریح و روشن برای تو دهنی به دشمن پیر و خبیث ملت ایران بود؛ اما دریغ از اینکه آقای رفسنجانی کوچکترین اعلام برائتی از این حمایت ننگآور بکند ... همین عدم مرزبندی و موضعگیری روشن و صریح باعث شده است که حتی امروز در مراسم تشییع جنازه آن مرحوم شاهد برخی حواشی باشیم و ببینیم که عدهای معلومالحال با هدایت «خناسان» اقدام به سؤاستفاده و مصادره به مطلوب آقای رفسنجانی کنند ... اینها همه ناشی از عملکرد اشتباه و شبهه ناک آقای رفسنجانی در زمان حیاتش است.
خصلت «مرده پرستی» یکی از ویژگیهای ناپسند ایرانیان است و این روزها این خصلت را با غلظت تهوعآوری درباره مرحوم آقای رفسنجانی شاهد هستیم ... چه خوب است که گفتار و کردار آدمی بر مجموعهای از اصول استوار باشد تا در اثر تندبادهای حوادث روزگار به راحتی تغییر جهت ندهیم ... موضع من در این حادثه، همگام با رهبرم است؛ نه گامی پیش، و نه گامی پس ... آقای رفسنجانی سوابق درخشانی در مجاهدتهای اوایل انقلاب داشت اما خطاهای بزرگ و اثرگذاری هم در دوران مسئولیتش در عهد جمهوری اسلامی داشت.
باشد که حضرت حق آن مرحوم را مورد رحمت و غفران خود قرار دهد ...
و باشد که به مسئولان نظام، بصیرت و فهم لازم برای عبرت گرفتن از خطاهای گذشته عنایت کند ...
و باشد که حضرت حق همه ما را عاقبت بخیر گرداند ...
الهی آمین.