آیا سخن نخبگان منتقد توافق ژنو و اسرائیلیها یکی است؟!
بسم رب الفاطمه
احتمالاً از سال گذشته (یعنی همان دوران که توافق ژنو رخ داد) بخاطر دارید که دولتمردانی نظیر جناب آقای دکتر ظریف و همچنین آقای رئیس جمهور اعلام کردند «اسرائیل از توافق ژنو بسیار عصبانی است» و «بازنده این توافق اسرائیلیها هستند». اما کم کم با مشخص شدن واقعیات و تبیین انتقادات نخبگان درباره فضاحتهای توافق ژنو، همین دولتمردان و شخصیتهای حامی آنها، منتقدین توافق ژنو را به باد توهین گرفتند و از آن جمله آنان را متهم به همسویی با اسرائیل کردند! در آخرین و جدیدترین اظهارات، آقای اکبر رفسنجانی روز ۱۲ اسفند همین اتهام سنگین را اینطور تکرار کرد: «... ببینید این دلواپسان چه بر سر [تیم مذاکره کننده] آوردهاند و با نتانیاهو همنوا شدهاند! نتانیاهو از آنجا اوباما را تحریک میکند و دلواپسان هم در اینجا میگویند که ما اسرار را میگوییم! نمیدانم این چه سری است در حالیکه اینها دارند کار میکنند و نزدیک به نتیجه رسیدهایم اما وقتی آنها بازمیگردند دلواپسان به جای استقبال، چیزی را میگویند که نباید گفت ...» و همچنین در ادامه آقای رفسنجانی مجلس را متهم به دروغگویی میکند!
سخن درباره این حرفهای آقای رفسنجانی زیاد است اما در این نگاشته قصد دارم میزان درستی این ادعا و اتهام بزرگ را بررسی کنم: آیا واقعاً سخن نخبگان منتقد توافق ژنو در اظهار نگرانی نسبت به روند توافق نهایی هستهای با نگرانیهای اسرائیلیها از این ماجرا یکی است؟! منتقدین توافقنامه ژنو عمدتا از طیف نخبگان انقلابی و دلسوز نظام هستند و البته تفاوت نگرانیهای دلسوزان انقلاب و عصبانیتهای اسرائیل برای اهل خرد پر واضح و روشن است اما برای تنویر افکار عمومی و رفع ابهام از ماجرا، در این مقاله به توضیحاتی در این باب خواهم پرداخت.
اگرچه برخی ماجرای حضور نتانیاهو در کنگره و اظهار نگرانیهای او از روند مذاکرات با ایران را صرفاً یک نمایش فریبکارانه برای تحت فشار قرار دادن هر چه بیشتر و به اشتباه انداختن تیم مذاکره کننده دولت به منظور امتیازگیری بیشتر در توافق نهایی قلمداد میکنند (که این کاملاً جای تأمل و بررسی دارد) اما بیایید این تحلیل را کنار بگذاریم و فرض کنیم واقعیت همان است که میبینیم: یعنی اسرائیل واقعاً آشفته و نگران است ... حالا سؤال مهم اینجاست: اسرائیل از چه آشفته و نگران است؟! از آنجا که قرار است واقعیت را همانی که میبینیم بپنداریم، پس برای پاسخ به این پرسش نیز ابتدا باید به سراغ محتوای اظهار نگرانیها و انتقادات اسرائیلیها و در رأس آنها، همین سخنرانی اخیر نخستوزیر صهیونیست در کنگره آمریکا برویم (گزارش خبرگزاری الجزیره).
دولتیها مرتب میگویند هم اسرائیل مخالف توافق است و هم منتقدین داخلی مخالف توافق هستند. ابتدا بیایید صحت این مطلب را بررسی کنیم. اگر به متن صحبتهای نتانیاهو در گنگره مراجعه شود (متن کامل سخنرانی نتانیاهو در کنگره)، اتفاقاً میبینیم که نتانیاهو نه تنها با مذاکرات و توافق آمریکا با ایران، مخالف نیست بلکه با آن موافق هم هست! پس مشکل نتانیاهو چیست که برای سخنرانی به کنگره آمد؟! اگر متن صحبتهای او را مطالعه کنید کاملاً واضح میبینید که نگرانی نتانیاهو از «توافق بد» با ایران است، و مرتب بر یک «توافق خوب» تأکید میکند. اتفاقا وقتی به صحبتهای نخبگان منتقد ژنو مراجعه میشود آنها نیز بر همین نکته، یعنی «توافق خوب» تأکید دارند! همینطور آمریکاییها نیز مرتب میگویند «No deal is better than a bad deal» یعنی «توافق نکردن بهتر از یک توافق بد است»! اتفاقاً رهبر انقلاب هم بر «توافق خوب» تأکید دارند و فرمودند «بله، ما هم همین عقیده را داریم؛ ما هم معتقدیم که توافق نکردن بهتر است از توافق بد»! (بیانات رهبری) ... جالب است که تنها کسانی که مشکلی با «توافق بد» ندارند آقای ظریف و روحانی هستند! حتماً کمپین کارگردانانی که وزارت خارجه به راه انداخت را بخاطر دارید که شعار رسوای «هیچ توافقی بدتر از عدم توافق نیست» بر آن خودنمایی میکرد (پوستر تصویر زیر)؛ و یا جملات شخص آقای ظریف در گفتگو با رادیو ملی آمریکا که اینگونه بیان داشت: «هر نوع توافق را وقتی با عدم توافق قیاس کنید، باید بگویم آشکار است که حصول یک توافق بسیار بهتر است»!
پس هر دو جبهه منتقد توافق ژنو و نگران توافق نهایی هستند و اتفاقاً بر «توافق خوب» تأکید دارند، اما تفاوت مهم در «تعریف توافق خوب» از سوی طرفین است: اسرائیل میخواهد فناوری هستهای ایران را به کل ریشهکن کند؛ در حالیکه نخبگان دلسوز داخلی میخواهند مانع آن شوند و محدودیتی برای مسیر پیشرفت فناوری هستهای ایران ایجاد نشود ... درواقع اسرائیلیها میگویند محدودیتهای بیشتری باید روی زیرساخت پیشرفت هستهای ایران قرار داد و محدودیتهای توافق ژنو کافی نیست؛ در حالیکه نخبگان دلسوز میگویند طبق قوانین و معاهدات بینالمللی ایران حق دارد بطور کامل از همه جوانب فناوری هستهای برخوردار باشد؛ و معامله بد و پذیرش محدودیتهای توافق ژنو آن هم در مقابل هیچ و پوچ اشتباه بزرگی بود که نشان دهنده ضعف تیم آقای ظریف در مذاکرات است ... این دو چه شباهتی با هم دارند؟! ... این حقیقتی است که از روز روشنتر است! آیا واقعاً نمیفهمند یا علت دیگری هست و خود را به نفهمی میزنند؟! ... آیا شبیه دانستن این دو جبهه کاملاً متناقض، فریبکاری برای پنهان کردن ضعفها و اشتباهات فاحش تیم دیپلماسی محمدجواد ظریف و حسن روحانی در مذاکرات و فرار از پاسخگویی نیست؟! ... بگذریم!
اما آشفتگی دیگر اسرائیلیها از سبک شدن فشار تحریمها بر نظام جمهوری اسلامی است. اسرائیلیها مرتب به دولت و گنگره آمریکا فشار وارد میآورند که نباید تحریمها علیه نظام جمهوری اسلامی برداشته شود. از جمله در همین سخنرانی اخیر نتانیاهو نیز بر همین نکته تأکید بسیار کرد. آیا نخبگان منتقد و نگران نیز همین موضع را دارند؟! یعنی آیا آنها نیز مخالف برداشتن تحریم ها هستند؟! اگر به مقالات انتقادی این نخبگان از زمان توافق ژنو تا کنون مراجعه شود اتفاقاً عکس این را میبینیم! در زمان توافق ژنو، یکی از انتقادات جدی به محتوای توافق ژنو عدم توازن دادهها و ستاندههای طرفین طبق متن توافق بود. یعنی انتقاد آن بود که به اندازهای که آقای ظریف به طرف مقابل امتیاز داده، از طرف مقابل چیز متناسبی نگرفته! و یک معامله کاملاً نابرابر و بد را امضا کرده است! در اینجا این نکته را توضیح نمیدهم و فقط افکار عمومی را به مطالعه متن ۴ صفحهای توافق ژنو ارجاع میدهم (متن توافقنامه). هر آدم هوشیاری که این متن را خوانده تصدیق کرده که خیلی معامله ضعیفی انجام شده است. شاید مصداق ضربالمثل قدیمی «اشرفی داده، خروس قندی گرفته» باشد! بماند که اشرفی دادیم و حتی خروسقندی هم نگرفتیم، بلکه فقط «وعده نسیه خروسقندی» گرفتیم و آمریکاییها همان را هم ندادند! ... فراموش نکنیم که اصل این مذاکرات به گفته رهبر انقلاب برای «دفع شر دشمن» و «گرفتن حربه تحریم از دست دشمن» است. اما صحبتهایی که از گوشه و کنار مذاکرات آقای ظریف با آمریکاییها بگوش میرسد آن است که اصلاً قرار نیست تحریمها برداشته شود! این چیزی است که مقامات آمریکایی بصورت علنی مرتب تکرار و تأکید میکنند که ما به ایرانیها گفتهایم که امکان برداشتن یکباره تحریمها وجود ندارد! و تنها شاید گوشهای از تحریمها طی یک دوره طولانی (۱۰ ساله) بصورت تدریجی تعلیق شود تا هر زمان آمریکاییها از شرایط ناراضی بودند بتوانند همه تحریمها را برگردانند! نگرانیهای نخبگان درباره توافق نهایی همین است! یعنی اگر قرار نیست تحریمها برداشته شود پس چرا ما باید متعهد به توقف فناوری هستهای کشور بشویم؟! اگر آقای ظریف نمیتواند تحریمها را بردارد، پس لااقل دست و پای جوانان دانشمند هستهای را نبندیم و اجازه دهیم آنها با تمام توان به پیشرفت خود ادامه دهند! اما حرف اسرائیلیها چیست؟ آنها میگویند ایران بخاطر فشار تحریمهاست که پای میز مذاکره آمده و نباید این فشار را کم کنیم. با این حساب آیا نگرانیهای نخبگان منتقد سیاست خارجی دولت با نگرانیهای اسرائیلیها یکی است؟! ... اتفاقاً در این میان تنها کسی که با یک «توافق بد» مشکلی ندارد آقای ظریف است و متاسفانه در توافق ژنو معلوم شد که آقای ظریف قادر نیست یک معامله خوب انجام دهد! ... پس نخبگان دلسوز داخلی حق دارند از روند مذاکرات توافق نهایی نگران باشند و هر آدم دلسوز و آگاه دیگری نیز باید نگران باشد و با دیدن توافق ژنو و همچنین مواضع آقای ظریف و روحانی دلواپس منافع ملی بشود!
در نهایت باید صبر پیشه کرد و منتظر خروجی توافق نهایی تیم آقای ظریف با آمریکاییها ماند، اما شاید سؤال شود که اگر تحریمها برداشته نشود پس فایده این مذاکرات چیست؟! این مذاکرات ضررها و هزینههای بسیار سنگینی برای کشور داشت که آقایان روحانی و ظریف باید پاسخگوی آن باشند، اما اگر تحریمها برداشته نشود شاید تنها فایده این مذاکرات آن باشد که برای همه جوانان و مردم اثبات شود که «آمریکا به هیچ عنوان قابل اعتماد و قابل مذاکره منطقی نیست» و اینکه «مشکل آمریکا با فناوری هستهای ایران نیست بلکه با اصل انقلاب و پیشرفت نظام مردم ایران مشکل دارد». دولت حسن روحانی با این ادعا روی کار آمد که مذاکره کنندگان قبلی زبان دنیا را بلد نبودند، برای همین جواب نگرفتند ولی ما بلد هستیم و مسأله را حل میکنیم! ادعا کردند مشکل بد بودن آمریکا نیست و میشود با کدخدا کنار آمد؛ بلکه مشکل بیسواد و افراطی بودن قبلیها بود و ما باسواد و معتدل هستیم و دنبال بُرد-بُرد هستیم و میتوانیم مشکل را حل کنیم ... اما حالا چه شد؟! حالا میبینیم که هر قدر محمدجواد ظریف با جان کری بگو بخند کرد و آقای روحانی با اوباما تلفنی صحبت کرد و به یکدیگر نامهنگاری کردند اما دشمنی آمریکا کمتر که نشد بلکه هر روز گستاختر شد و توهین و تحقیرهای اوباما و دولتمردان آمریکایی نسبت به مردم ایران بیشتر شد! ... حتی بعد از توافق ژنو، آمریکاییها و اروپاییها تحریمها را گسترش دادند و جواب تیم آقای ظریف فقط یک کلام بود: «این اقدامات مخالف روح توافق ژنو است!!» ... اما دقیقا مشکل همین جاست که اصلا آمریکاییها به روح اعتقاد ندارند!! ... آخرین مورد آن هم همین سخنرانی نتانیاهو در کنگره بود که این قاتل کودککش چندین و چند بار به ایران توهین کرد و اتهام زد و اعضای کنگره چندین و چند بار روی پا ایستادند و برای او کف زدند ... این یعنی اثبات درستی خوشبین نبودن رهبری و نگرانی نخبگان دلسوز و در مقابل رسوا شدن آنهایی که میخواستند چهره آمریکا را بزک کنند!
اما در این میان افرادی هستند که قصد دارند مانع این رسوایی شوند و میخواهند مردم از حقیقت ماجرا مطلع نشوند و برای همین دنبال عواملی میگردند که تقصیر را به گردن آنها بیاندازند ... برای همین است که آقای رفسنجانی به جای آنکه به آمریکاییها حمله کند، به منتقدین داخلی حمله میکند و میگوید «با نتانیاهو همنوا شدهاید» ... برای همین است که آقای روحانی به جای حمله به آمریکاییها به منتقدین داخلی توهین میکند ... چون آقای رفسنجانی، آقای روحانی و آقای ظریف دلواپس چیزی هستند ... چیزی که آقای ظریف در نیویورک خطاب به آمریکاییها گفت که اگر این مذاکرات به نتیجه نرسد، آنگاه در انتخابات بعد افراد دیگری در ایران روی کار میآیند ... ولی خوب است آدم «دلواپس منافع ملی» باشد تا «دلواپس منافع حزبی و شخصی».
والسلام
تکمیلی:
... چهارشنبه گذشته آقای روحانی در جلسه هیأت دولت علاوه بر واکنش به یاوهسراییهای نتانیاهو، همزمان با دور nاُم مذاکرات هستهای برای 1+5 هم خط و نشان کشید و گفت: «1+5 بهخوبی میداند دو گزینه پیش رو دارد؛ یا باید با جمهوری اسلامی ایران در چارچوب منطق و مقررات بینالمللی به توافق و تفاهم برسد که این کار هر چه سریعتر انجام بگیرد به نفع همه خواهد بود یا اینکه دنبال انکار واقعیت باشد که در آن شرایط نیز ناگزیر باید پیشرفت سریعتر برنامه صلحآمیز هستهای ایران را شاهد باشد» ...
در علم منطق و در مبحث قضایا از قضیهای بحث میشود با عنوان قضیه «منفصله حقیقیه»؛ ... به عبارت سادهتر آقای روحانی با بیان دوگانه یا «توافق» یا «پیشرفت»، ناخواسته به این حقیقت مورد تأکید منتقدان اذعان کرده است که از توافقی که دولت همه همّ و پتانسیل خود را بر سر آن نهاده است، نباید چندان توسعه و شکوفایی فناوری راهبردی هستهای را چشم داشت، و گویی بین «توافق» و «پیشرفت هستهای» نوعی تنافر وجود دارد که گزینش یکی مستلزم نفی دیگری است! ...
و در واقع میتوان گفت آقای روحانی اعتراف کرد که ایشان هیچ اهمیت و ارزشی برای پیشرفت فناوری هستهای کشور قائل نیست و بصورت رسمی اعلام میدارد که حاضر است فناوری هستهای را به پای توافق با غرب ذبح کند!! ... چیزی که البته اصلا جدید و غیرمنتظره نیست و افراد اهل خرد و اندیشه این واقعیت مسلم را از همان روزهای نخست آغاز اقدامات دولت یازدهم به وضوح دریافتند و منتقدین مدتهاست این واقعیت را برای آگاهی عموم فریاد میزنند ... و آقای روحانی نیز در مقابل این حقگوییها، با توهین و فحاشی پاسخ داد و هنوز میدهد.
و البته رئیس جمهوری که اهمیت راهبردی فناوری هستهای (به عنوان کلیدیترین فناوری در تامین انرژی آینده نزدیک جهان) را درک نکند قطعا مسائل بسیار مهم دیگری را نیز به درستی درک نخواهد کرد و حاضر خواهد شد مسائل مهم دیگری را نیز ذبح کند ... و اینجاست که مردم باید به این حقیقت دقت کنند و در انتخاب خود آنرا کاملا مؤثر قرار دهند.