وبلاگ سید محمد غفاریان

مرد را دردی اگر باشد خوش است ، درد بی دردی علاجش آتش است ... (مجذوب تبریزی)

وبلاگ سید محمد غفاریان

مرد را دردی اگر باشد خوش است ، درد بی دردی علاجش آتش است ... (مجذوب تبریزی)

به وبلاگ سید محمد غفاریان خوش آمدید. من دانشجوی مقطع دکتری رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه صنعتی امیرکبیر هستم. در این وبلاگ من نظرات، دانش و تجریبات شخصی خودم در حوزه های مختلف از جمله دنیای فناوری اطلاعات و مباحث کامپیوتری، باورهای مذهبی و موضوعات سیاسی-اجتماعی را منتشر خواهم کرد. به امید آنکه این مطالب مورد استفاده دیگران نیز قرار گیرد.

جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۲۷ ب.ظ

۱

۱۶ آذر خوب ، ۱۶ آذر بد

جمعه, ۲۲ آذر ۱۳۹۲، ۰۵:۲۷ ب.ظ
بسم رب الحسین

پس از انقلاب اسلامی در ایران، شانزدهم آذرماه بطور رسمی به عنوان روز ملی دانشجو نامگذاری شد و بر این اساس هر سال در این روز مراسم‌هایی در دانشگاه‌های مختلف کشور به منظور بزرگداشت آن برگزار می‌گردد و گاهی با توجه به شرایط سیاسی کشور، دستخوش وقایع متفاوتی شده است. اما واقعا شانزدهم آذر باید در دانشگاه‌ها چطور باشد؟ یک ۱۶ آذر خوب چگونه است؟ برای پاسخ به این سؤال یک مرور تاریخی درباره ریشه و علت نامگذاری این روز به عنوان روز ملی دانشجو می‌تواند راهگشا باشد.


۲۹ اسفند ۱۳۲۹ روزی است که در تاریخ معاصر ایران به عنوان سالروز ملی شدن صنعت نفت کشور شناخته می‌شود. جنبشی ملی که به رهبری دکتر مصدق با همکاری آیت الله کاشانی در مبارزه با غارت طلای سیاه ایران توسط انگلیسی‌ها به نتیجه رسید. در اوایل سال ۱۳۳۰ دکتر مصدق به مقام نخست وزیری رسید و بلافاصله به تلاش در جهت خلع ید انگلیسی‌ها از منابع نفتی کشور پرداخت. انگلیسی‌ها که از این مسائل ناراضی بودند و منافع خود را در خطر می‌دیدند به تلاشی همه جانبه در جهت ضربه زدن به دولت مصدق دست زدند که از جمله اقدامات آنان تحریم نفت ایران بود. در این میان محمدرضا شاه و بسیاری دیگر از درباریان وطن‌فروش نیز از نفوذ و قدرت مصدق در کشور ناراضی بودند. دولت مصدق که بواسطه تحریم‌های خارجی و توطئه‌ها و خیانت‌های داخلی و اختلاف با آیت الله کاشانی ضعیف شده بود در اشتباهی بزرگ، چشم امید خود را به حمایت‌های ابرقدرت نوظهور یعنی دولت آمریکا دوخت و سعی کرد رابطه خوبی با دولت آمریکا برقرار کند. دولت انگلستان در ادامه کارشکنی‌ها علیه مصدق، تلاش کرد دولت آمریکا را با تطمیع به شریک شدن در منافع نفتی ایران و از سوی دیگر با ترساندن آنان از خطر به قدرت رسیدن شوروی در ایران، آنها را برای همکاری در ساقط کردن دولت مصدق مجاب کند و پس از انتخاب آیزنهاور به عنوان رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه آمریکا، کمک‌های مالی آمریکا به دولت مصدق قطع شد. در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ با چراغ سبز انگلستان و آمریکا محمدرضا پهلوی حکم عزل مصدق را صادر کرد اما مصدق و هم‌حزبی‌ها و هوادارانش برعلیه این حکم مقاومت می‌کنند که موجب فرار شاه به عراق می‌شود. اما در نهایت در ۲۸ مردادماه ۱۳۳۲ با کودتایی به فرماندهی تیمسار زاهدی، تحت نام عملیات Ajax به طراحی سازمان CIA و با نقش آفرینی مؤثر اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان جعفری (شعبان بی مخ) در به راه اندازی آشوب در تهران، دکتر مصدق از قدرت برکنار شد و شاه فراری به ایران بازگشت و مجدد در صدر قدرت قرار گرفت. مصدق پس از کودتا به همراه کلیه هم حزبی‌هایش دستگیر و در دادگاه نظامی به حبس محاکمه شدند.

پس از پیروزی کودتای آمریکا و انگلستان و برکناری مصدق، تیمسار زاهدی از سوی محمدرضا پهلوی به نخست‌وزیری رسید و دولتی نظامی و سرسپرده بیگانگان آغاز به کار کرد. در این شرایط، وضعیت سیاسی جامعه ایران ملتهب بود و نخبگان آگاه از این حقارت بزرگ که بر ملت و کشور تحمیل شده بود ناراضی بودند. پس از اندکی، در آذرماه ۱۳۳۲ اعلام شد که نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به ایران سفر خواهد کرد. محمدرضا پهلوی که سلطنت خود را مدیون آمریکایی‌ها می‌دانست قصد داشت این استقبال به نحو احسن برگزار شود. از جمله برنامه‌هایی که شاه برای استقبال از نیکسون تدارک دیده بود، حضور در دانشگاه تهران و اعطای مدرک دکتری افتخاری بود. با انتشار این اخبار، در ۱۴ آذرماه مخالفان به سخنرانی در کلاس‌های دانشگاه پرداختند و ناآرامی محوطه دانشگاه را فراگرفت. از این جهت شاه به منظور آماده‌سازی فضا برای استقبال از نیکسون، در ۱۶ آذرماه دستور داد ارتش با ورود و قدرت‌نمایی در دانشگاه و ایجاد رعب و تهدید، مخالفان را سرکوب کند. در جریان حضور نظامیان، فضای دانشگاه به ناآرامی و اعتراض کشیده شد که با شلیک گلوله از سوی نظامیان، افراد زیادی زخمی شدند و سه تن از دانشجویان دانشکده فنی به نام‌های قندچی، شریعت‌رضوی و بزرگ‌نیا کشته شدند. فردای این واقعه یعنی ۱۷ آذرماه ۱۳۳۲، ریچارد نیکسون به دانشگاه تهران که توسط نظامیان اشغال شده بود آمد و مدرک دکتری افتخاری دریافت کرد. بدین ترتیب روز ۱۶ آذرماه به عنوان نمادی از بپاخاستن جنبش دانشجویی در حمایت از منافع ملی در مقابل بیگانگان و وطن‌فروشان خائن و جان سپاری در این راه ارزشمند، به عنوان روز دانشجو نامگذاری شده است.

پس از این مرور تاریخی که سعی شد ریشه‌های روز دانشجو و ماهیت جنبش دانشجویی اصیل را بیان دارد می‌توان به سؤال ابتدایی مقاله پرداخت: یک ۱۶ آذر خوب چگونه است؟ بدیهی است که مراسم بزرگداشت روز دانشجو باید با اصل و ریشه آن که همانا حمایت از منافع ملی در مقابل بیگانگان و خائنان است همخوانی داشته باشد. اکنون که به سی و پنجمین سالروز انقلاب اسلامی ملت ایران نزدیک می‌شویم، جنبش دانشجویی لازم است با آگاهی نسبت به مسائل و منافع کشور و با نگاه دقیق به حرکات دشمنان بیگانه بخصوص آمریکا، در راستای تقویت و حمایت از منافع ملی، بیداری و سرزندگی خود را در ۱۶ آذرماه به نمایش بگذارد و اعلام کند که دانشجویان ایرانی در کنار دیگر اقشار ملت، حاضر به فداکاری و جان‌فشانی در راستای آرمان‌های بزرگ ملت ایران، یعنی آرمان‌های انقلاب اسلامی هستند.

در مقابل، اگر در چنین روزی به علت ناآگاهی و عدم درک سیاسی صحیح، شاهد حرکاتی همسو با خواست بیگانگان و خائنان به ملت در فضای دانشگاه باشیم، آنگاه این بدان معناست که جنبش دانشجویی راه را گم کرده و از اصل و ریشه خود دور شده است و به جای خدمت به کشور و ملت، خواسته یا ناخواسته در راستای منافع بیگانگان فعالیت می‌کند.

۱۶ آذر ۱۳۹۲ با گذشت دقیقا ۶۰ سال از ریشه اصلی این روز، شاهد وقایع خوب و بد در دانشگاه صنعتی امیرکبیر، مادر دانشگاه‌های صنعتی ایران بودیم. در وقایع بد آن، شاهد بخشی از دوستان خود بودیم که با گم کردن راه، به جای فریاد منافع ملی و اعلام برائت از دشمنان بیگانه، در مسیر بیراهه حرکت می‌کردند. در مقابل، از نکات خوب این روز، شاهد آگاهی و هوشیاری بخش بزرگی از جامعه دانشجویی بودیم که از سویی اجازه ندادند فضای دانشگاه به جولانگاه احزاب سیاسی تبدیل شود و از سوی دیگر با صدای رسا اعلام کردند که جنبش دانشجویی آگاهانه و با درک سیاسی صحیح، حاضر به جان‌فشانی در راستای دفاع از منافع ملی و مبارزه با دشمنان بیگانه است.

سؤال مهمی که در اینجا باید پاسخ داده شود آن است که ریشه آن حرکات در مسیر بیراهه چیست؟ پاسخ به این پرسش و دستیابی به تحلیل دقیق، نیاز به مرور وقایع یک دهه گذشته دانشگاه امیرکبیر، یعنی وقایع و شرایط دانشگاه در نیمه دوم دولت اصلاحات و اوایل دولت نهم (سال‌های ۸۰ تا ۸۵) و در ادامه وقایع سال ۸۸ دارد که این خود مقاله‌ای جدا می‌طلبد. دوران جولان جماعتی که سالیان متعدد با آشوب و برهم زدن فضای دانشگاه‌های کشور مانع از رشد علمی شده و علاوه بر آن با حاکم کردن فضای هوچی‌گری، مانع از گفتگوی منطقی و تبیین کلام حق می‌شدند؛ چرا که حیات این جماعت وابسته به فضای آشوب، احساسی و غیرمنطقی بود.

شرایط و مسائل کشور در حال حاضر بر همه دلسوزان روشن است. دشمنان بیگانه و در راس آنها آمریکا در حال اعمال فشار به کشور هستند تا مسئولان و دولتمردان مجبور به عدول از حقوق و منافع ملی شده و تسلیم خواسته‌های آنان شوند. رسالت حساس جنبش دانشجویی و جامعه دانشگاهی کشور آن است که در این شرایط، با تلاش و پشتکار دو چندان و با بهره‌گیری از تخصص و دانش خود به کمک مسئولان کشور و رفع نیازها و کمبودهای ملی پرداخته تا با افزایش قدرت ملی، امکان حفظ استقلال کشور تسهیل گردد. فراموش نکنیم که ۶۰ سال پیش، کمبودها و ضعف‌های درونی و غفلت از حیله‌های بیگانگان، دولت مصدق را ساقط کرد و با به قدرت رسیدن خائنان وطن‌فروش، استقلال کشور بر باد رفت.  باشد که جنبش دانشجویی با آگاهی و پشتکار روزافزون در راستای تامین نیازهای تخصصی کشور، عدم تکرار چنین فجایعی را تضمین کرده و نمادی از اقتدار ملی باشد.

نظرات  (۱)

با سلام 
متن بسیار کامل و عالی بود...
خدا خیرتون بده
با تشکر